سروشاسروشا، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 3 روز سن داره

براي فرزند دلبندم

انتخاب دكتر و ...

هفته پيش سرماخوردگي اذيتم كرد     ني ني جون خوشحالم مريضي تورو اذيت نكرده معمولا سرماخوردگيم يكي دو روزه سر و تهش هم مياد ولي اين دفعه 5 روز طول كشيد . سرماخوردگي رو هم از همسري گرفتم . ديگه اينكه هفته پيش تو شركت سرم خيييييلي شلوغ بود . اين هفته هم همينه ؛ ولي ميدونم كه هيچ كاري نبايد باعث بشه مامان خوبي برات نباشم . مراقبت بودم و هستم عزيزم   .      بعد كلي تحقيق و سبك سنگين كردن نهايتا خانوم دكتر لاله اميني و بيمارستان جم رو انتخاب كردم . سه شنبه وقت  داده براي ويزيت شدنمون      دلم روشنه همه چي به خوبي ميگذره     خدا باهامونه    ...
25 ارديبهشت 1390

ويارونه

مامانی حالت چطوره ؟ تو شیکم مامان چی کارا میکنی ؟ نزدیک یک هفته است هر شب حالت تهوع دارم . ملاحظه میکنم و آروم آروم غذامو میخورم . در هر صورت ریتمش دستم اومده و زیاد بهم سخت نمیگذره . غیر از شب تو طول روز هم مشکل خاصی ندارم. خیلی کم پیش میاد که یه کوچولو حال بدی داشته باشم . کوچولوی من، اشتهای مامانو زیاد  کردی عزیزم .  گاهی هم هوس ترشی میکنی شیطونم . آخر هفته ای یه اختلاف کوچولو با بابایی پیش اومد که مامانی یه خرده ناراحتی کرد ؛ امیدوارم اذیت نشده باشی یا اصلا متوجه نشده باشی . من و بابا با هم حرف زدیم و یه کم بعد همه چی مثل همیشه شد  ( یه جاهایی برای یه آدمایی باید گذشت کرد ).   يه چيز ديگه رقصيدنو دوس...
18 ارديبهشت 1390

برنامه غذايي مامان

مامانی سلام چطوری عزیزم ؟ اینقده منو خوش خوراک کردی تو !    . اکثرا در حال خوردنم بخصوص وقتی خونه هستم گاهی از آلوهایی که بابایی خریده برام میخورم . گاهی گز و کلی میوه ، ماست وشیر . دیشب موقه شام با اینکه غذای مورد علاقم رو داشتیم یه کوچولو حالت تهوع اومد سراغم . مجبور شدم آروم آروم بخورم . کلی همسری منو مورد لطف بیشتر قرار میده این روزا .      باید برنامه غذاییم رو همینطور کامل ادامه بدم منتها بیشترش رو اینجا ( محل کارم ) بیارم که فرصت بیشتری دارم . صبح صبحانه  . شیر  و میوه ساعت ١٠ . نهار بهمراه سالاد   ماست. عصر میوه و آجیل .  شب تو خونه شام مقوی  میوه  شیر یه ...
13 ارديبهشت 1390

خداجون بهترين و عجيبترين هديه رو بهم دادي

سلام عزییییییزم خوش اومدی دقیقا یه هفته ای میشه که من وبابایی  به حضورت پی بردیم . خوشحالم که خیلی زود فهمیدیم . الان ٢٤ یا ٢٥ روزه که تو دل مامانی هستی . دلم میخواد صاحب خیلی چیزا باشی و صاحب خیلی چیزا بشی . اولیش سلامتی دومیش خرد  و آخریش یه وبلاگ برای خودت .  برای همین اینجارو برات درست کردم و گاهی میام برات مینویسم . دوستت دارم کوچولوی من میدونی یه بابای صبور و آروم و قوی داری؟ میدونی یه مامان مهربون و شیطون داری ؟ وقتی بیای خونه گرمی رو میبینی که با اومدن تو گرمتر و زیباتر هم میشه . خیلی دوست دارم ببینم چه جوری و چه شکلی هستی ؟ چه رفتارایی و چه اخلاقایی داری؟ ...
12 ارديبهشت 1390
1